راننده‌ی تاکسی…

دسامبر 17, 2008 در 1:01 ب.ظ. | نوشته شده در طنز، سرگرمی و جوک | 9 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , , ,

Taxi Driver

مسافر تاکسی آهسته روی شونه‌ی راننده زد چون می‌خواست ازش یه سوال بپرسه… راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد…نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس…از جدول کنار خیابون رفت بالا…نزدیک بود که چپ کنه…اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد… سکوت سنگینی حکم فرما بود تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: «هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!»
مسافر عذرخواهی کرد و گفت: «من نمی‌دونستم که یه ضربه‌ی کوچولو آنقدر تو رو می‌ترسونه»
راننده جواب داد: «واقعآ تقصیر تو نیست…امروز اولین روزیه که به عنوان یه راننده‌ی تاکسی دارم کار می‌کنم… آخه من 25 سال راننده‌ی ماشین جنازه کش بودم…!»

منبع به زبان انگلیسی

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.
Entries و دیدگاه‌ها feeds.